سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اباصالح

صفحه خانگی پارسی یار درباره

داستانک

    نظر

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت .

ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد.پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد .

مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت و او را سرزنش کرد .

پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند .

پسرک گفت:”اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم .

“برای اینکه شما را متوقف کنم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم “.

مرد بسیار متاثر شد و از پسر عذر خواهی کرد. برادر پسرک را بلند کرد و روی صندلی نشاند و سوار اتومبیل گرانقیمتش شد و به راهش ادامه داد .

در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند !

خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند .

اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند...


دلت کجاست؟؟/

    نظر

"دلت کجاست؟"

برگرفته از مباحث اخلاقی عالم فرزانه حضرت آیت الله دکتر روح الله قرهی (مد ظله العالی) پیرامون "قلب"

این مجموعه برگرفته از سلسله سخنرانیهای اخلاقی عالم فرزانه حضرت آیت الله دکتر قرهی میباشد که با تلاش گروه علمی حضرت نرجس خاتون(علیها الصّلاة و السّلام) جمع آوری گردیده است و شامل مباحث  اخلاقی حضرت استاد راجع به "قلب" میباشد.

 در ذیل مقدمه کتاب آورده شده است.

مقدمه:
زندگی انسانها مانند یک داستان طولانی است که نویسنده آن داستان، خود ما هستیم. هر قدر در زندگی مراقب اعمال و رفتارمان و مهربانتر باشیم، داستان زندگیمان شیرینتر میشود.
سرنوشت هر کس در این داستان متفاوت است و هرقسمتی از این داستان شاید غمانگیز یا توأم با شادی باشد، گرچه غم و شادی در زندگی انسانهای خوب هموجود دارد اما مهم این است که وقتی انسان، داستانزندگی خودش را میخواند، از آن رضایت قلبی داشته باشد اما نه هر قلبی. قلبی که خوبیها و بدیها رابشناسد و درک کند.
در این کتاب میخواهیم راجع به معرّفی قلب (همان دل انسان) و خصوصیات آن صحبت کنیم و بگوییم: هرچیزی که در دل انسان قرار بگیرد؛ یعنی انسان آن را دوست دارد و عامل رفتارهای او میشود.مثلاً کسی که علم را دوست دارد، دائماً به دنبال خوب درس خواندن است. یا کسی که پدر و مادر خودرا دوست دارد، حرف آنها را گوش میکند و به دنبال رضایت آنهاست. یا کسی که دوست خوبی دارد، از بودن با او لذّت برده و حتّی گاهی رفتارهای او را تقلید میکند. پس کار هر قلبی دوست داشتن است و چون ما از خدا خلق شدهایم و به دنبال کمال هستیم، خودبخود به قلب سالم و پاک علاقه داریم وخوبیها را دوست داریم.


اما طراوت و شادابی دل نوجوان و جوان به حدی است که اگر کسی در این سنین به دنبال قلب سالم وپاک باشد، یعنی دل خدایی بخواهد، خدا او را بیشتردوست دارد و بیشتر از بقیه به او توجه میکند، چرا که هنوز قلب او کمتر آلوده به بدیها شده است.لذا او در یادگیری هم قلبش اثرپذیرتر است. طوری که اگر در این راه، علمی بیاموزد، مانند سنگی که برروی آن حکّاکی کردهاند، این علم در وجودش حک میشود و تا آخر عمر فراموش نخواهد کرد ، قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود اما مهمترین جهتی که دل انسان را به سوی خوبیهاو قلب سالم میکشاند، خواستن است؛ یعنی انسان بخواهد که دلی نورانی داشته باشد.
سؤال اساسی اینجاست که ما چگونه باید دل نورانی داشته باشیم تا هم قلب سالمی داشته باشیم و هم رفتارهای درستی؟